قدس آنلاین- نامش امینه یا آمنه بوده و سکینه لقبی بود که به واسطه سکون و وقار ذاتیاش به او دادند. پدرش حسین بن علی(ع) دربارهاش گفته بود؛ «خانهای که سکینه و رباب باشد را دوست دارم» و «غالب اوقات بر سکینه چنین است که با تمام وجود محو جمال ازلی است. ایّامش غرق در عبادت و راز و نیاز با پروردگار سپری میشود».
بنت الحسین(ع) از «رباب» زاده شد، زنی که یکی از نامدارترین شاعران عصر خود بود و اشعار به جا مانده از او در وصف امام حسین(ع) در تاریخ ادب عرب میدرخشد. سکینه خواهر تنی زین العابدین وعلی اصغر(ع) و فاطمه بود. او یکی از شاهدان و راویان عاشوراست که در آن زمان ده یا سیزده سال از عمرش گذشته بود. سکینه(س) پس از واقعه عاشورا، چون سایر بازماندگان و زنان خاندان رسول الله(ص) با برپایی خیمه عزاداری برای سیدالشهدا(ع) کوشید تا یاد و خاطره شهیدان کربلا را زنده نگه دارد و پاسدار فرهنگ عاشورا باشد. بنت الحسین(ع) در کاروان حسینی حضوری پررنگ داشت و گزارش هایی نیز از روز واقعه از او نقل شده است. وداع امام با دخترش و توصیه به سکینه یکی از مشهورترین روایتهای به جا مانده از عاشوراست: «چون امام حسین(ع) یاران و خاندانش را کشته و بر روی زمین افتاده دید، متوجه خیمه گاه شد و به سکینه و سایر زنان سلام داد. سکینه فریاد زد: پدر جان! آیا تن به مرگ داده ای؟ امام (ع) فرمودند: چگونه تن به مرگ ندهد کسی که یار و یاوری ندارد. سکینه گفت: ما را به حرم جدّمان بازگردان. امام حسین(ع) به زنها گفت: سکینه من امروز یتیم خواهد شد؛ به او توجـّه کنید. در این وقت سکینه فریادکنان به سوی آن حضرت آمد و امام(ع) او را در آغوش گرفت».
عصر روز دهم محرم، صفحه دیگری از دفتر زندگی سیاسی و فرهنگی سکینه(س) در تاریخ تشیع گشوده شد. او که در کاروان اسرای کربلا درکنار عمهاش زینب و برادرش امام سجاد(ع) حضور داشت، در مجلس یزید وقتی با کنایه از اسارتش گفتند، به یزید یادآور شد که او از حرم خاندان پیامبر(ص) است. سکینه خطاب به یزید فرمود: «ای یزید! از کشتن پدرم خوشحال مباش. او مطیع خدا و رسولش بود و دعوت حق را لبّیک گفت و به سعادت نایل گردید. ولی روزی خواهد آمد که تو را بازخواست می کنند. خود را آماده پاسخگویی کن. ولی از کجا تو بتوانی پاسخ بدهی؟ » و سپس با تذکر اهمیت حفظ حرمت خاندان ثارالله(ع) ادامه داد: «به خدا سوگند! هرگز کسی را سخت دلتر و کافرتر و جفا کارتر از یزید ندیدم. »
بنت الحسین(ع) گرچه سخنی کوتاه به زبان آورد، اما در همان جمله جایگاه خاندان رسالت را به غاصبان خلافت امت اسلام گوشزد کرد.
او پس از بازگشت به کربلا، در انجام رسالت اجتماعی و فرهنگی خویش غفلت نکرد و همچون عمهاش زینب(س) در محافل فرهنگی و مذهبی حضور یافت و منادی پیام عاشورا شد. او پس از بازگشت به مدینه در خانه پدری اقامت گزید و محفل عزای پدر را برگزار کرد و چون مادرش اشعاری در وصف امام حسین(ع) سرود.
سکینه(س) را به دلیل کمال باطنی و علم و دانش و درخشش در آسمان ادب «عقیلة القریش» مینامند و دوست و دشمن به فضیلت اخلاقی و علمیاش معترفند.
مجموعه این خصایل اعم از بیدارگریهای آشکار و پنهان درباره سیاستهای خلافت بنی امیه، تبلیغ فرهنگ عاشورا، روایت حدیث، ایستادگی و شجاعت در برابر یزید برآیند مکتب تربیتی امام حسین(ع) در دخترش سکینه تبلور یافت.
حضور سکینه در مکتب حسین(ع) از او که در روز واقعه بانویی نوجوان بود، معلمی فرهیخته ساخت تا منادی مدرسه عاشورا باشد.
این نگرش با عنایت به تعالیم اسلام و حرکت های به جا مانده از زنان نامدار تاریخ اسلام نشان دهنده توجه شریعت اسلام به بحث تعلیم و تربیت دختران و زنان است و نگاه متحجرانه ای که بعضاً در موضوعات سیاسی و اجتماعی دامان قشر زنان را می گیرد، مفهومی جز برداشت قشری از آموزه های دینی ندارد.
بنابراین، نگاه صرفاً احساسی به حضور بانوان در واقعه کربلا و وقایع سیاسی و اجتماعی ستمی است که با هدف القای غیرواقعی موضوع زن ستیز بودن اسلام طراحی شده است.
نظر شما